میخ

آقای محترم
بس است، میخی که دارید توی سرم با پتک میکوبید
درد دارد، میدانید؟
آقای محترم
وقتی که با صدای شومتان سرنوشت مرا رقم میزنید
وقتی که با میخ های پولادین و چکمه های سیاه سرنوشتم را پیش چشمم ریش میکنید
درد دارد، میدانید؟
آقای محترم
سالهاست که میخ های پولادینتان را توی سر بنده ی حقیر میکوبید
و من بارهاست که توی ذهن خود شما را میبینم که در میان انبوه میخ ها
انبوه بی امان پتک ها و فولاد ها
با شقیقه های خونین و چشم های له شده زیر بار سکوت من
له میشوید آقای محترم له میشوید، میدانید؟
آقای محترم

۴ نظر:

adaughterofpersia گفت...

تی که با میخ های پولادین و چکمه های سیاه سرنوشتم را پیش چشمم ریش میکنید
درد دارد، میدانید؟
معرکه اس

ناشناس گفت...

bale hamintore
be ruye cheshm

ناشناس گفت...

Gostei muito desse post e seu blog é muito interessante, vou passar por aqui sempre =) Depois dá uma passada lá no meu site, que é sobre o CresceNet, espero que goste. O endereço dele é http://www.provedorcrescenet.com . Um abraço.

Nazanin گفت...

...hata khanume mohtaram!