سالروز فروغ فرخزاد



دیروز سالروز فروغ بود کنار قبرش یعنی قبرستان ظهیرالدوله.
اول نمیگذاشتن که بریم تو. میگفتن که از کلانتری محل تهدیدشون کردن. ولی با اعمال فشار فیزیکی (هل) رفتیم تو. بار اولی بود که قبر فروغ رو میدیدم. جمعیت حدود ۱۰۰ نفر بود. شعر میخوندن. اول فکر کردم که منطقن باید شعرهای فروغ خونده بشه. اما بعد متوجه شدم که هر کسی شعر خودش رو میخونه. البته خواهرش یکی از شعرهاش رو خوند.
من به شعر ها زیاد توجهی نداشتم و داشتم پیش خودم چیزهایی که از فروغ در ذهنم بود رو مرور میکردم.
<سلام ای شب معصوم اتاق را به تو تسلیم خواهم کرد>

قبرستان خوشگل و دوست داشتنی بود. با فضای آرومی که به دلت مینشست. پیش خودم فکر کردم کاش توی بهار مرده‌بودی فروغ.

قبرهای جالبی اونجا بودن:
ایرج میرزا






نوه ی ناصرالدین شاه


رهی معیری




و فروغ عزیز

هیچ نظری موجود نیست: