nature 2


با توجه به اینکه مطلب بار پیش جلب توجه چندانی نکرد اصلا نمیشه نتیجه گرفت که قسمت دوم رو نذارم. خوب این طبیعی بود چرا که همه شما احتمالا جزو اون دسته مسخره کنها بودید و نتونستید به کنه مطلب پی ببرین (شاید هم نخواستین).
بدن ما در ارتباط دایمی با تمام محیط اطرافش هست. از اینکه نفس میکشید شروع کنید تا تمام غذایی که میخورید و .../ چند درصد از حجم بدنتون برای ارتباط با محیط طراحی شده؟ دهان و گوشها، شکم و تمام محتویات آن. در حقیقت شاید فقط دستها و پاها باشن که ارتباطشون بدیهی نیست. بدین ترتیب در حقیقت نمیشه مرزی بین درون و بیرون قایل شد.
درون متصل و متمایل به بیرون و بیرون مثل مادر و تغذیه کننده درون هست. حالا توی تفکر امروزی که زیر سلطه تفکر غربیه بیرون (طبیعت) به عنوان برده ی درون (بشر) تلقی میشه. این ارتباط یک طرفه میشه. شاید در ابتدا به نظر بیاد که این یک طرفه بودن خوبه. اما حقیقت امر اینه که این طور نیست!
فرض کنید که یه مرد میخوات یه زن ببره خونش. دو حالت داره، یا زنه همسرشه و یا اینکه خدمتکاره یا کنیزه یا فاحشه است. توی حالت دوم زنه دقیقن برده شه. مرده هر کاری بخات میتونه باهاش بکنه. اما آیا حالت دوم بهتره یا حالت اول؟
حالت دوم مشکل داره. خوب ممکنه در ظاهر بهتر باشه، اما این رابطه یک رابطه ی تهی از احساساته. یک رابطه ی مادی شده. انگار چیزی کم داره. این رابطهتهی شده از جنبه های انسانی رابطه. یک رابطه خالی از احساس و صرفا ماشینی. رابطه ای که در اون زنه صرفا به عنوان یه ماشین سکس بکار برده میشه و عملا به خاطر نوع رابطه ای که بر اون تحمیل شده نمیتونه غیر از این هم رفتاری داشته باشه. در این حالت خود مرده هم عملا از رابطه ش ارضا نیست.
در باره ی طبیعت هم همین بر قراره. شما با طبیعت رابطه دارید، اما چون نگاه ابزاری نسبت به اون دارید رابطه تون عملا یک رابطه ی تهی شده است. رابطه ای که خالی شده از همه ی ابعاد غیر مادی. شما عملا توی این رابطه ارضا نمیشید. این در حالیه که توی فرهنگ شرق دور وضع عملا جور دیگه ای یه. رابطه دو طرفه است. شما توی اون رابطه بیشتر ارضا میشین. معنی و مفهوم براتون داره.
و در یک کلام اینکه هیچ ساخته بشری به عظمت و زیبایی کوهستانهای سبز و مه گرفته ی طبیعی نیست.

۳ نظر:

آر گفت...

در مورد پست قبل نظر نمیدم که ....
کامنت گذاشتن هم دلیل میخواد.
یه چند تا سوال دارم فقط:

1-این پستت در یک کلام :"اینکه هیچ ساخته بشری به عظمت و زیبایی کوهستانهای سبز و مه گرفته ی طبیعی نیست" بود؟!!!!

2- من نمیدونم تخریب طبیعت چه ارتباطی با ارضا شدن داره! یعنی کسی که قصد داره طبیعت رو تسخیر کنه، از این تسخیر چه لذتی میبره! استفاده ابزاری از طبیعت خودش هدف نیست که به عنوان هدف داری نقدش میکنی. میتونی یه هدف بگی که وسیله اش این باشه که "خوبه که بریم با طبیعت با هم ارضا شیم"؟ یادت باشه که من نمیگم نیست ها، هست تا دلت بخواد! فقط اینجا نیاوردی!!!هوم؟

3- درباره مثالت! تو ساد نخوندی، نه؟:دی

4- وقتی میخوای بگی ناتورالیسم خوبه باید حد براش تعیین کنی! مثال میگم:بالشخصه حاضر نیستم یک ساعت فکر کردن درباره یه مساله کاملا انسانی و مجرد و اعصاب خورد کن و کثیف و مریض رو که تهش سر درد میگیرم با یک ساعت پیاده روی در جنگل که ملطف روح است، عوض کنم. حد، فصل التمایز بین انسان و امور انسانیه! هیچ امری که انسانی شد دیگه تحویل پذیر به بدایت طبیعیش نیست و نخواهد بود. بدیهی ترین مثالش سکس و عشقه! میتونی تحویل کنی؟ تبیین کن!

آر گفت...

حد فصل التمایز بین طبیعت و امور انسانیه!*

Farshid گفت...

ehtemalan kheili dire bara comment gozashtan, omidvaram ke hanooz az halo havash oonghadr biroon nayoomade bashi.
be nazare man kolle ghazie az avval moshkel dare. in tafakkor az bartar doonestane zatie ensan ba sayere mojoodat nashi mishe vagar na chera bayad bein tabiate sakhteye daste bashar va tabiate sakhteye mojoodate dige tamayoz ghael beshim, farghe beine in blockhaye simani va kandooye zanboor chie ke yekisho mohite masnooi va yekisho tabi'i talaghghi mikonim?!! farghe beine somoomi ke ensan varede tabiat mikone ba oxygeni ke avvalin bactorihaye bihavazi varede hava kardano ba avaz kardane javve zamin oonhame mojoode zendaro koshtan chie? mage ensane maghreb zamin joz'i az tabiat nabood??? man tabiato kheili doost daram vali ehtemalan manam mesle kheili az oon bactorihayi ke bekhatere taghire javve zamin mordan naslam mongharez mishe :( vali chi kar mishe kard joloye TABIAT nemishe vaysad.
rasti bekhatere konkoor tabrik migam