یه مدت پیش یه سمینار برای بچه های دبیرستانی دادم درباره ی شبکه ی عصبی و نورون ها.
غلط غولوط زیاد داشت حرفام ولی کلیتش این بود که مغز ما یه مشت نورونه و غیر از نوروت هیچی نیست توش. عصبها مون هم نورون هستن. پس اصولا هرکاری که از ما سر میزنه حاصل فعالیت این نورونها هست.
حالا. دستمو که بالا میارم یه رشته از نورونا تحریک شدن و این رشته به مغز و احتمالا یه نورون خاص میرسه.
بعدش مکانیزم های یادگیری و شرطی شدن رو با نورونها ساختم براشون.
دست آخر گفتم که خب دیدم که نورونها چطوری کارارو انجام میدن. و مثلا بالا آوردن دست من حاصل یه تعدادی فعالیت نورونها هست.
این وسط اختیار من کجا عمل میکنه؟ یعنی این اختیاری که ازش حرف میزنیم کجا عمل میکنه؟
و بعدش نتیجه گرفتم که اصولا با این حساب ما اختیار نداریم و همه چیز جبریه.
---
جدی
خب اگه یکی یه جوریه و یکی یه جور دیگه محیطش باعث شده که اینطور رفتار کنه. اصلا خوب و بد یعنی چی؟

۱ نظر:

آر گفت...

این قابلیت مغز رو که میتونه نورونهای جدیدی ایجاد کنه و در حقیقت یه مکانیزم رو به بقیه ربط بده در نظر نگرفتی!اگه محیط یکی خوبه و محیط یکی بد اما هر دوشون این قابلیت رو دارن که بین بد و خوب تمایز قایل بشن!این هم یادگیری نیست...غریزیه!یعنی تو مغز هر دو میتونه این ارتباط نورونی بین یه مفهوم و یه عمل ایجاد بشه!پس همه میتونن هر جوری رفتار کنن