من هنوز فکر میکنم لازم دارم یک بار دیگر بروم شمال کنار دریا بنشینم.
شب باشد و مرغهای دریایی را اینبار از خودم نرانم.
بگذارم آخرین تکه های این تن را با خودشان به آنور آب ببرند.
نوکهایشان را روی چشمهام حس میکنم

هیچ نظری موجود نیست: